سال ۲۰۱۳ کمپانی مارو از یک ابرقهرمان زن مسلمان رونمایی کرد. «کامله خان/ دختر شگفت انگیز»، دختری پاکستانی الاصل و مسلمان که قرار بود حامی دختران و زنان مسلمان ساکن آمریکا باشد. لباسی که برای او طراحی شد برگرفته از لباس های سنتی پاکستانی است و هر چند حجاب ندارد اما با لباسهای دیگر ابرقهرمانان زن کتابهای مصور آمریکایی متفاوت میباشد. مجموعههای منتشر شده بر اساس این شخصیت پر فروش شد و جوایز متعددی را هم راهی ویترین افتخارات تولید کنندگانش کرد تا در نهایت شنیده شود که «دختر شگفت انگیز» قرار است وارد دنیای سینمایی بزرگ مارول/ دیزنی هم بشود. تا قبل از سال ۲۰۱۳ سابقه نداشت که یک ابرقهرمان مسلمان مجموعه اختصاصی خودش را داشته باشد و حالا اگر روی پرده سینماها هم برود باز رکوردی جدید را به نام خودش ثبت میکند. با این حال همیشه ابرقهرمانان مسلمان و حتی ایرانی در مجموعه کتابهای مصور مارول و کمپانی رقیبش دی سی بوده اند. بد نیست به همین بهانه نگاهی بیندازیم به مهم ترین ابرقهرمانان مسلمان و ایرانی در کتاب های مصور آمریکایی.
تعداد کاراکترهای مسلمان در کتاب های مصور زیاد است. از شخصیتهای کوچکی که فقط در حد یک مربع تصویری حاضر هستند و تک دیالوگی میگویند بگیرید تا همین «دختر شگفت انگیز» که کتابهای مصور خودش را دارد و احتمالا به زودی وارد دنیای سینمایی هم بشود. با گذر از نام هایی مثل «ممدوح و جبران کی روز»، «موسارت»، «یاسر»، «ملا هنری حسد»، «شیخ عبدل هورانی»، «ثریا خراسانی» و... به نام دکتر فائزه حسین می رسیم.
دکتر فائزه حسین:
او تبعه بریتانیا است. با حمله گروهی از بیگانگان و تحت تاثیر سلاح های آنها متوجه میشود که میتواند بدن افراد را کنترل کند. این خصوصیت به او اجازه میداد با استفاده از علم پزشکی، به ماموران شیلد کمک کند تا مصدومیتهایشان برطرف شود. فائزه حسین شمشیر افسانه ای اکسکالیبور شاه آرتور را هم از پدر و مادرش دکتر یوسف حسین و دکتر فریده حسین به ارث برده و به عنوان وسیلهای برای دفع دشمنان مورد استفاده قرار میدهد. او طی اتفاقاتی، در مقطعی هم به جای برایان براداک، «کاپیتان بریتین» میشود. شاید جالبترین نکته در مورد شخصیت این ابرقهرمان، محجبه بودن او باشد که در کتابهای مصور پدیده با سابقه ای نیست.
ثریا قادر:
اگر چه این شخصیت متولد افغانستان است و مادری افغانی دارد اما چشمان سبز رنگی که از زیر روبنده اش پیداست نشان میدهد که احتمالا دو رگه است. با توجه به این که پدرش در کتابهای مصور هنوز معلوم نیست، این فرضیه تقویت میشود. او با نام مستعار «Dust» به معنای غبار در کامیک بوکها شناخته میشود. نام مستعار او البته پیش تر «تراب» بوده که با رفتن به آمریکا انگلیسی میشود. ثریا در کودکی ربوده و به بردگی گرفته میشود تا این که توسط ولورین نجات پیدا میکند و به پایگاه مردان ایکس در بمبئی برده میشود. قدرت او این است که می تواند با تبدیل کردن خودش به خاک، مخفی شود. پس از از سر گذراندن ماجراهایی و اعتماد به مردان ایکس راهی مدرسه چارلز اگزاویر میشود و در آنجا قدرت خودش را تقویت میکند. او یک مسلمان سنتی نشان داده شده که طبق بیان خودش حجاب را به خاطر محافظت از خودش، و نه به اجبار طالبان انتخاب کرده است. در نتیجه او در مجامع عمومی بعضا به صورت محجبه تصویر می شود.
ایسایا بردلی، فیث شباز و حاج صدیق:
ایسایا بردلی و فیث شباز دو جوان سیاه پوستی هستند که عاشق هم میشوند و ازدواج میکنند. اما ماه عسل زندگی آنها در کویینز چندان پایدار نیست. در زمان جنگ جهانی دوم، بعد از جواب دادن طرح «سوپر سربازان» آمریکا بر روی استیو راجرز/ کاپیتان آمریکا، مسئولان ارتش ایالات متحده تصمیم میگیرند سرمهای مربوط به این طرح را روی تعدادی دیگر از از سربازان امتحان کنند. در میان آفریقایی- آمریکاییهای حاضر در ارتش آمریکا ایسایا بردلی یکی از معدود افرادی است که سرم روی او اثر میکند. سالها بعد ارتش آمریکا تلاش میکند تا از بردلی نسلی از سوپر سربازان را به وجود آورد. این تصمیم باعث تولد پسری میشود که سال ها بعد به حج می رود و با بازگشت به آمریکا حاج صدیق نام میگیرد. حاج صدیق و ایسایا بردلی قدرتهایی شبیه به کاپیتان آمریکا دارند.
شوالیه عرب:
نوید هاشم با نام مستعار «شوالیه عرب» یک شهروند فلسطینی است که با اشغال کشورش به عربستان سعودی می رود و به خدمت حکومت آن کشور در میآید. نوید جانشین عبدل قمر به عنوان «شوالیه عرب» می شود. او قدرت خاصی ندارد و تواناییهایش را با تمرین، ورزش و مبارزه به دست آورده. پادشاه قطری، دگان شاه هم یکی دیگر از افرادی است که میتواند هویت «شاهزاده عرب» را به خودش بگیرد. هر چند وی دشمن «شاهزاده عرب» است و فقط می تواند خودش را شبیه او کند.
در میان کتابهای مصور مارول گاهی چهرههای حقیقی هم حضور دارند که البته داستانهای تخیلی خودشان را در کامیک بوکها دنبال میکنند. از جمله چهرههای شناخته شده دنیای اسلام که سالهای اخیر راهی صفحات رنگی کمیک استریپ های ابرقهرمانی این شرکت آمریکایی شده اند، میتوان به هارون الرشید، صلاح الدین ایوبی، جابر بن حیان، محمد بن سعود و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق کشورمان اشاره کرد. سال ۲۰۱۱ و در کوران مذاکرات هسته ای دولت دهم با کشورهای پنج به علاوه یک در کتاب های مصور مارول محمود احمدی نژاد در قالب یک جهش یافته به نمایش گذاشته شد که خود ضد جهش یافتهها (مردان ایکس) اقدام میکند و با فعالیت های تروریستی می خواهد آنها را از بین ببرد. همان طور که در تصویر می بینید تعداد انگشتان دست چپ این شخصیت خیالی بیشتر از پنج عدد است که نشانه ای برای جهش یافته بودن وی می باشد.
کمپانی رقیب یعنی دی سی هم پر از شخصیتهای ریز و درشت مسلمان است. از تروریستهای خطرناک و دیو صفت گرفته تا ابرقهرمانهایی که در چارچوب اسلام آمریکایی، مسلمانان خوبی ارزیابی میشوند. «درویش سیاه» در دهه پنجاه یکی از اولینها و بدترین زنان مسلمان دنیای ابرقهرمانی دی سی است. «ندیمه علی»، «رور قواشی»، «مولا قاضان»، «ریحان مزین»، «منیره خیرالدین»، «الجبر»، «نایف الشیخ» و... هم از دیگر شخصیتهای فرعی و نه چندان مهم و مسلمان کتابهای دی سی هستند. احتمالا اما مهم ترین ابرقهرمان مسلمان دی سی سایمون باز است:
سایمون باز:
او یکی از اعضای لشگر «فانوسان سبز» و فانوس سبز منطقه ۲۸۱۴ است. طبق داستان زندگیش، وی که دو رگه آمریکایی- لبنانی است، یک راننده حرفهای، مکانیک و دزد ماشین بوده. در ده سالگی وقتی از تلویزیون حمله هواپیماها به برج های مرکز تجارت جهانی را میبیند، هیچ وقت فکرش را نمیکرد که زندگیش در آمریکا با مشکلاتی مواجه شود اما او و خانواده مسلمانش متهم به اقدامات تروریستی میشوند. در طول سالهای بعد از ۱۱ سپتامبر سایمون بارها خواهرش را از دست اشرار و گروه های ضد مسلمان نجات میدهد. با وجود همه این سختیها موفق میشود تحصیلات دبیرستان را به پایان ببرد، مدرک مهندسی بگیرد و در یک شرکت کار کند. هر چند با آغاز بحران اقتصادی آمریکا، از کارش اخراج می شود. در نتیجه فشار اقتصادی به مسابقات غیر قانونی ماشین و دزدی روی میآورد. در یکی از همین دزدیها او ماشینی پر از مواد منفجره را میدزد. اما پلیس موفق میشود در یک تعقیب و گریز وی را دستگیر کند و به اتهام اقدام برای حملات تروریستی به گوانتانامو بفرستد. در آنجا حلقه فانوس سبز را پیدا میکند و موفق به عضویت در این گروه محافظ بین ستاره ای می شود و از زندان بیرون می آید. جالب است بدانید سایمون یک خالکوبی «شجاعه» روی دستش دارد.
خالد نصور:
دو سه سال قبل از این که محمد صلاح ابرقهرمان مصریها شود، خالد نصور در کتابهای مصور دی سی، نماینده سرزمین فراعنه بود. خالد به خاطر تهیه هدیه ای برای خواهرش به موزه بروکلین میرود. جایی که مجسمه «باستت» دختر «رع» و ایزد بانوی حیات وحش در مصر باستان که با صورت گربه ترسیم میشود، «کلاه خود سرنوشت» را به او میدهد. او با گذاشتن این کلاه خود تبدیل به «دکتر سرنوشت» یا به عبارت انگلیسی «Doctor Fate» میشود. به این وسیله وی مقابل طوفانی که نیویورک را تهدید میکند میایستد، پدر نابینایش را شفا میدهد و خدای مرگ مصریها را نابود میکند. خالد میتواند آب، باد، زمین، رعد و برق و آتش را کنترل کند. او که دانشجوی پزشکی بوده اطلاعات خوبی در این زمینه هم دارد که بارها جانش را نجات داده.
بلال السلاح:
دعواهای نژادی و آشوبهای محلی در منطقه مهاجر نشین پاریس، پای بلال و دوستش عارف را به پاسگاه پلیس باز می کند. عارف می خواهد عدالت را شخصا اجرا کند و تیراندازی به پلیس را آغاز میکند و در این راه کشته میشود. به خاطر دوستش، بلال تصمیم میگیرد در مبارزه و پارکور خودش را تقویت کند. او تبدیل به ابرقهرمانی به اسم «Night Runner» یا «فراری شب» شده و موفقیتهایش باعث میشود بتمن تصمیم بگیرد او را تبدیل به شوالیه تاریکی پاریس کند. در نتیجه به او لباس بتمن میدهد و دیک گریسون را در پاریس میگذارد تا به بلال آموزش دهد. او رسما بتمن پاریس لقب میگیرد.
سلما تولون:
سال ۱۵۶۶ مرلین کتاب اورداش، «کتاب ابدیت» را از دست برادر ناتنی اش اتریگن، زیر یک معبد رومی دفن میکند. همراه با این کتاب شمشیر سلطان سلیمان هم هست که توسط مرلین افسون و مثل شمشیر شاه آرتور در میان شن ها دفن شده و تنها کسی میتواند آن را در بیاورد که شجاع و نجیب باشد. سال ۱۹۹۹ بعد از یک زلزله، سلما تولون که دکتر صلیب سرخ است درون یک سیاهچاله قدیمی پرتاب می شود و آنجا کتاب و شمشیر را پیدا میکند. او از این دو وسیله برای حفاظت از کشورش ترکیه استفاده میکند و تبدیل به الگویی برای زنان مسلمان میشود. همین مسئله تحسین «لیگ عدالت» را برمیانگیزد و واندروومن برای یکی از تهدیداتی که علیه نیویورک میشود، از او کمک میگیرد.
دی سی هم مثل مارول، در بخشهایی از کتابهای مصور خودش سراغ شخصیتهای حقیقی رفته و برای آنها داستانهای تخیلی ساخته است. یکی از این شخصیتها محمدعلی کلی، بوکسور مشهور و پر طرفدار مسلمان است. او اولین بار در اواخر دهه ۷۰ میلادی، وارد کتابهای مصور دی سی میشود و در یکی از ماندگارترین تصاویر تاریخ کامیک بوک ها در مسابقه بوکسی برابر سوپرمن قرار میگیرد.
ایران در کتاب های مصور:
به جز شخصیتهای مسلمان، در طول تاریخ کتابهای مصور آمریکایی بارها ایران و ایرانیها هم در این آلبومها تصویر شده اند. اگرچه این تصاویر عموما منفی و ناشی از دشمنی با کشورمان بوده است. طبق تاریخی تخیلی که مارول در آثارش از ایران به مخاطبان ارائه داده، شیمی دانی به اسم «دیابلو» (که به زبان اسپانیایی به معنای شیطان است.) اعلام کرد که قدرتش را در اختیار بالاترین خریدار قرار میدهد و شاه ایران این رقم را پرداخت و با استفاده از آن کشورش در بیابان های خاورمیانه را تبدیل به بهشتی زمینی کرد. هرچند نتیجه این کار موقتی بود. بعدها گروهی از ابرقهرمانان مارول برای از بین بردن نیروی هسته ای ایران به کشور ما میآیند و ذهن برخی سیاستمداران ایرانی را پاک میکنند و به جای آن اطلاعات جدیدی قرار میدهند تا در نهایت برنامه هسته ای را تعطیل کنیم. آمریکایی ها سال هاست که آرزوهای خودشان در برابر ایران اسلامی را در کتاب های مصور ترسیم میکنند. در یکی از این نسخهها، بعد از حمله «خون آشامان» به پایگاه شیلد در نیویورک، کاپیتان آمریکا با کمک ثور کل پایگاه را به صحرایی در وسط ایران منتقل میکند. با این پایگاه، آمریکاییها سرمهای ابرسرباز خودشان را به نیروهای ضد نظام تزریق میکنند تا لشگری ۵۰ نفره از ابرسربازان را داشته باشند و با یک به اصطلاح انقلاب حکومت را از بین میبرند. سپس به نشانه حسن نیت، آنها پایگاه شیلد را به حکومت جدید تقدیم میکنند.
در نسخه ای از داستانهای مارول سازمان هایدرا که معادل داستانی حزب نازی های آلمان و دشمن اصلی کاپیتان آمریکاست، مهندسی تعدادی از فعالیت های ضد آمریکایی دهه های ۶۰ و ۷۰ مثل بحران موشکی کوبا و انقلاب اسلامی ایران را انجام داده است.
یکی از جالبترین بخشهای مربوط به ایران در کتابهای مصور مارول، سال ۲۰۰۹ با مجموعه «ثور و هرکولس» رقم میخورد. جایی که طراحان آمریکایی اقدام به معرفی برخی از –به بیان خودشان- خدایان باستانی ایران میکنند و چهرههایی مثل اهورامزدا، هیوروتات، میترا، آذر و... را با خوانش خودشان معرفی میکنند. تاسف برانگیز این که کشور ما با وجود اساطیر بسیار و افسانه های باستانی به مراتب جذاب تر از کامیک بوک های آمریکایی هنوز نتوانسته چنین کاری را در قالب کتابهای مصور انجام دهد و به نسل جوان داستان های ایرانی را معرفی کند.
شخصیتهای ایرانی در کتابهای مارول بیشتر منفی هستند. از جمله سنجر جاوید، پسر نامشروع شاپور دوم که با نام «مرگ» شناخته می شود یا «ریزر» جادوگری که روحش در تیغه سیاه در بغداد اسیر شده است. وقتی روح جادوگر توسط یک سرباز کانادایی نجات پیدا میکند، میتواند تا ابد در دورن بدن وی زندگی کند و تحت تاثیر روحیات و شخصیت مثبت او کارهای نیک انجام دهد.
اوضاع در کتابهای مصور دی سی هم از این بهتر نیست. حضورهای تک جلوه ایران در کامیک های دی سی به حدی هست که اگر بخواهیم به همه آنها بپردازیم باید سراغ گزارش های جداگانه رفت. اما دو حضور مشهور جدی ایران را در این فرصت مرور می کنیم؛
به سال ۲۰۰۷ میرویم. سالی که کمیک بوکهای استودیوی دی سی از یکی از دشمنان کمتر شناخته شده سوپرمن پرده برداری کرد. دشمنی که به «خیبر» معروف است و نام اصلی آن «حسن صباح» است! به دلیل این که او رهبر گروهی تروریستی به نام حشاشین است و با کمک آنها میخواهد حملاتی سایبری انجام دهد با سوپرمن درگیریهایی دارد. «آریون» - پیشگو و جادوگری که از آتلانتیس- هم نگرانی هایی را از سرزمین ایران دارد که آنها را به سوپرمن گزارش میدهد و به این دلایل ابر قهرمان معروف آمریکایی به ایران می آید و در تهران جوانی را میبیند که با گروهی از خلافکاران مبارزه میکند. این جوان به «سیروکو» معروف است- سیروکو در لغت به باد گرم مدیترانه ای و نوعی طوطی نیوزیلندی اطلاق می شود که البته وجه تسمیه این کاراکتر معنای نخست کلمه است. دلیل شهرت ابر قهرمان ایرانی به سیروکو این است که او قدرتی دارد که می تواند به باد فرمان دهد و آن را تحت کنترل خود گیرد. او سرعت بسیار زیادی دارد و می تواند ۱۰۰ کیلومتر را در ۴ ثانیه بدود. وی همین طور فنا ناپذیر است و تا زمانی که خیبر زنده است می تواند جراحات خودش را به صورت طبیعی بر طرف کند- برگردیم به داستان: سوپرمن متوجه می شود که سیروکو از دشمنان خیبر است و از او در مورد خیبر سوالاتی می پرسد که ابر قهرمان ایرانی به وی اطمینان خاطر می دهد که خیبر را کشته است. تصاویر جالبی از حضور بتمن در تهران و ملاقات با سیروکو موجود است.
در یکی از این تصاویر پشت سوپرمن و سیروکو یک نقاشی دیواری قرار گرفته که تصاویری شبیه به چهره های شهید بهشتی و امام خمینی روی آن به وضوح معلوم است. خود سیروکو هم لباس جالبی دارد و با چفیه چهره پوشانده است. نام اصلی او هم البته خالد است و لقب اصلی اش هم الدبران بوده که سوپرمن سیروکو را به وی پیشنهاد میدهد و دلیل این موضوع هم این است که آمریکایی ها فکر میکنند که ما عرب هستیم. این موضوع چیز جدیدی هم نیست و حتی در کمیک های دهه هشتاد هم آن را مشاهده میکنیم.
داستان دوم اما هم قدمت بیشتری دارد هم به بخش مهمی از تاریخ تبدیل میشود. کمتر از یک دهه بعد از انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۹۸۸، مجموعه بسیار مشهور «بتمن: مرگی در خانواده» منتشر میشود. از لحاظ اهمیت در تاریخ کتابهای مصور اگر «مرگی در خانواده» بالاتر از «شوالیه تاریکی باز میگردد» و «شوخی کشنده» نباشد قطعا هم سطح آنهاست. این مجموعه تاثیری عمیق در تاریخ محصولات بتمن گذاشته. اگر «شوخی کشنده» مبدا الهام جوکر فیلم «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان است، «مرگی در خانواده» دنیای جدید دی سی را طراحی کرده. دنیایی که در آن رابین مرده. جوکر جدید با بازی جرد لتو هم بسیار تحت تاثیر جوکر آلبوم «مرگی در خانواده» است. عده ای میگویند دزدیدن اسناد هستهای ایران در ابتدای فیلم «جوخه انتحار» به نوعی ادای دین به همین مجموعه است.
در این مجموعه جوکر به خاورمیانه سفر میکند تا کشورهای عربی را برای مقابله با اسرائیل به بمب هسته ای مجهز کند. طراحان این کامیک بوک پا را حتی فراتر از خیال پردازی های معمول ضد ایرانی گذاشتند و امام خمینی (ره) را مورد بی احترامی مستقیم قرار دادند: جوکر به ایران پناهنده می شود، چرا که رهبر ایران پیشنهادی برای او دارد: حضور در صحن سازمان ملل متحد به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران. جوکر پیشنهاد را می پذیرد و با لباسی عربی در صحن سازمان ملل حاضر می شود و از مصونیت دیپلوماتیکش استفاده میکند و به سخنرانی می پردازد. بعدا البته استودیوی دی سی عنوان کرد که در این مجموعه جوکر نماینده کشور خیالی قوراک بوده اما تصویر امام خمینی از این مجموعه پاک نشد. همین طور در این مجموعه ایرانیها، عربی صحبت میکنند و لبنانیها، فارسی! تلاش های جوکر در «مرگی در خانواده» اما تاثیر زیادی روی زندگی بتمن میگذارد و در نهایت رابین، دوست، شاگرد، دستیار و در -برخی نسخه ها- پسر بتمن کشته می شود.
کتابهای مصور همیشه پر بوده از قهرمانها و ضد قهرمانهایی که جایشان با گذر سالها عوض شده. روزی نشان دادن تصویر سیاه مسلمانان لازم بوده و آمریکایی ها تلاش کردند تا با همین ابزار روی ذهن کودکان و نوجوانان خود که پیگیر اخبار و تحولات دنیای بیرون نبودند، اثر بگذارند. خیلی از بچههای دهه هشتاد آمریکا با انقلاب ما در کتابهای مارول و دی سی آشنا شدند و در دهه های بعد بسته به اتفاقاتی مثل ۱۱ سپتامبر، جنگ های افغانستان و عراق و... نام مسلمانان را باز به فراخور شنیدند. حالا هم که در دوره ترامپ مسلمانان در کنار همجنسبازان و سیاه پوستان (!) اقلیتی قابل ترحم تصویر می شوند. با همه این احوال اما می توان دید که هرگاه شخصیت مسلمانی در کتاب های مصور همراه آمریکا و سیاست هایش بوده، مثبت نشان داده شده و هر گاه پیرو اسلام ناب محمدی شده، تروریست و خشن. هر چند چیزی که به نظر می رسد می تواند برای ما اهمیت داشته باشد اما نه تصویر ایران و اسلام در این آثار که استفاده از تجربه غربیها در آموزش نسلهای بعدی است. در دوره ای که بچه های ما در کشور خودمان مخاطب انواع و اقسام قهرمان ها و ابرقهرمان های آمریکایی هستند، سهم ابرقهرمانان ایرانی چقدر است!؟
*تسنیم
نظرات